باید در این زمینه از اصولی پیروی کنیم که عیسی آنها را برای ما بنیان نهاد.
۱. پایداری(وقفشدگی)
در کتاب اعمال میخوانیم «آنان خود را وقف تعلیم یافتن از رسولان و رفاقت و پاره کردن نان و دعا کردند» (۴۲:۲).
۲. تعلق:
تعلق شاگرد و معلم موضوعی دو طرفه است، چون هر دو به صورت عمودی به خداوند عیسی مسیح، یعنی سر کلیسا، تعلق دارند و به صورت افقی به بدن مسیح متعلق هستند که همهٔ ما عضوی از آن هستیم. کلام خدا چنین به ما یادآوری میکند: «زیرا اعضای بدن اوییم.» (افسسیان ۳۰:۵)
تعلق داشتن، چالش نیز محسوب میشود. عیسی میگوید «هر که نزد من آید و از پدر و مادر، زن و فرزند، برادر و خواهر، و حتی از جان خود نفرت ندارد، شاگرد من نتواند بود.» (لوقا ۲۶:۱۴).
حال سوالی که باید از خود بپرسید این است: آیا در زندگیام چیزی مانع تعلقِ عمودی من به عیسی مسیح میشود؟ آیا چیزی در من هست که مانع تعلق افقی من به دیگر ایمانداران میشود؟
۳. انضباط:
پولس رسول تعلیم میدهد که هر کس که میجنگد جانش را در کنترل دارد «بلکه تن خود را سختی میدهم و در بندگیِ خویش نگاهش میدارم» (اول قرنتیان ۲۷:۹). چنین انضباطی شامل فکر، احساس، کلام و رابطه با دیگران و رابطه با خدا میشود.
۴. ملایمت:
این کلمه در اصل به معنای «ظرفیت جهت یادگیری» به کار گرفته میشد. شخصی که ملایم است، مشتاق یادگیری از معلم و پیروی از او در زندگیست.
۵. تسلیمبودن:
شاگردان از دو دو جانب تسلیم میشوند: عمودی (به خدا) و افقی، «به حرمت مسیح، تسلیم یکدیگر باشید» (افسسیان ۲۱:۵).
تسلیم شدن هم دو طرفه است؛ نمیتوان بدون تسلیم شدن به کسی که شما را شاگرد میسازد، از شما مراقبت میکند و تعلیمتان میدهد، تسلیم خدا شوید. نهایتاً، خود را بسنجید: آیا آمادهاید تا اصول شاگردسازی را در زندگی خود اعمال کنید؟
پرسش:
چه تفاوتی بین اطاعت و تسلیم بودن هست؟ این موضوع چه ارتباطی با شاگرد بودن دارد؟